دانلود کتاب دیوان نظمی تبریزی

نام کتاب

دیوان نظمی تبریزی دانلود

دانلود کتاب

×
           

شکیبا باشید، دانلود شما کمی دیگر شروع می‌شود.

با توجه به حجم بالای دانلودها، لطفاً «20» ثانیه صبر کنید؛ سپس دانلود شما انجام می‌شود. تا شروع دانلود می‌توانید از کانال تلگرام و یا صفحه اینستاگرام ما دیدن کنید.

زمان باقی مانده: 20

         

نویسنده

نظمی تبریزی

موضوعات

ادبیات

رمز (پسورد)

pdftarikhema.com

تهیه توسط

ناشناس

حجم

5.3 مگابایت (MB)

قالب کتاب

PDF – پی دی اف

منبع الکترونیکی

کتابخانه تاریخ ما

 

 

 

 

کتاب دیوان نظمی تبریزی اثر نظمی تبریزی است ؛ مجموعه حاضر شامل شعرهایی در قالب غزل، دوبیتی، مثنوی و…. با مضامین عاشقانه، عارفانه، مذهبی، اجتماعی، وطنی، اخلاقی و پندآمیز است. پاره‌ای از عناوین شعرها عبارت‌اند از: مردانگی؛ نگاه؛ بی‌تو؛ نور ظلمت؛ نصیحت؛ گل؛ وصال معشوق؛ جهان‌بینی؛ خنیاگری؛ آزاده؛ به یادم هست؛ قفس؛ مذهب عشق؛ اندیشه؛ روح خدا؛ عاشقان مخلص؛ وطن؛ زندگی؛ عاشق و عارف؛ و گفت‌وگو با خدا.” علی نظمی ادیب متخلص به نظمی تبریزی (یکم مهر ۱۳۰۶ تبریز ) از شاعران غزل‌سرای ایران است. پدرش حسین پاشا از مبارزین مشروطه و میرشکار مظفرالدین شاه قاجار در تبریز بوده است. او سرودن شعر را از ۱۶ سالگی آغاز کرده و شاگرد ملک الشعرای بهار، محمدامین ادیب طوسی و عباسقلی خان وقایعی بوده‌است. علاوه بر شعر، آثار تحقیقی ادبی نیز از وی به چاپ رسیده که از جمله این آثار می توان به تذکره الشعرای منظوم و منثور «دویست سخنور» و «گلشن معانی» شرح برخی ابیات مشکله فارسی اشاره کرد. نظمی تبریزی قریب به ٣٠سال با شهریار ارتباط صمیمی و نزدیک داشته و همین مراودت باعث گشت تا سال ١٣٦٧ خورشیدی پیکر مرحوم محمدحسین شهریار به دست استاد نظمی تبریزی در مقبره الشعرای تبریز دفن شود. اخیرا شورای ارزشیابی هنرمندان کشور پس از بررسی آثار شاعران بالای ٦٠سال که دیوان اشعار آنها چاپ شده است، نظمی تبریزی شاعر دوزبانه را به عنوان پیشکسوت شعر و ادب ایران زمین معرفی کرد. علی نظمی تبریزی در بعضی اشعار که به استقبال رفته به خوبی از عهده بر آمده و موفق است ترکیبات نو و تعبیرات پخته و مضامین بدیع محتوای دیوانش نظمی را تشکیل می دهد و دیوانش هفت شهر که هفت شهر عشق را پیموده است برای عاشقان بیدل راه عشق و عاشقی نشان می دهد . جز وصل تو ای دوست! نباشد هوس ما افسوس که بر آن نبود دسترس ما ما از لب شیرین دهنان سیر نگشتیم هر جا که بود قند ، نشیند مگس ما آسایش مرغان گرفتار اگر این است سیمرغ شود گوشه نشین قفس ما کس باعث رسوائی ما نیست درین شهر الا دل عشرت طلب بلهوس ما ای فتنه! چنان رفته ام از یاد تو، کز خلق یک بار نپرسی چه شد آن هیچکس ما؟ بلبل که به جان شیفته باغ و بهار است غافل بود از آب و هوای قفس ما از هستی “نظمی” رمقی بیش نمانده ست تدبیر کن ای خضر مسیحا نفس ما!




Subscribe
دنبال کردن
guest
0 دیدگاه ها
Inline Feedbacks
View all comments